و این حال من است؛ در میان روزهای پاییزی که دیگر رد پایی از
مرد زلال قصه هایم دربزرگ روی برگ های نارنجی ترین فصل
سال باقی نمانده است به وفای عهدم با همه شمایی که سال
هاست برای تان عاشقانه خوانده ام پایبند بودم و پیشکش
میکنم روبرومی با دستی بر روی قلبم که همیشه روبروی تان
کلاه از سر بر میدارم و برای تان همیشه شوق دارم. پاییز بی نهایت منتظر ماست
تا با روبرومی کوچه ها رو عاشقانه بگردیم
روبرومى آخه انقدر خوبى
كه نمى تونم خوبى هات و بشمرم
روبرومى آخه انقدر خوبى كه نمیتونم خوبى هاتو بشمرم
انقد خوبه حال یکم نگرانم خودم خودمو خودت چشم کنم
اگه نباشی بد میشه گونه های من تر میشه هی بد و بدتر میشه حال دلم
فقط تو توی این شهری که حال منو میفهمی یه دنیا با دلم قهره وقتی تو با من قهری
فقط تو توی این شهری که حال منو میفهمی یه دنیا با دلم قهره وقتی تو با من قهری
هرکی حسودی کرده بهت تو نخور غمشو هرچی میخوان بگن تو که میشناسی
عاشقتو میدونی آخرشو با تو میرم تا آخر عاشقی هرچی که شد
فقط تو توی این شهری که حال منو میفهمی یه دنیا با دلم قهره وقتی تو با من قهری
فقط تو توی این شهری که حال منو میفهمی یه دنیا با دلم قهره وقتی تو با من قهری
آهنگ امیر عظیمی روبرومی
درج نظر